...............
براي آنان که مفهوم پرواز را نمي فهمند، هر چه بيشتر اوج بگيري کوچکتر مي شوي.

۱۳۸۷ تیر ۴, سه‌شنبه

اخبار هوانوردی 1

خلبانان و آنترلرها از مصرف داروهاي ترك سيگار منع شدند سخنگوي اداره ي هوانوردي فدرال آمريكا از طرح ممنوعيت استفاده از داروي ترك سيگار در زير مجموعه هاي اين اداره خبر داد و گفت : از اين پس، خلبانان و آنترلرها، حق استفاده از اين داروها را نخواهند داشت. به گزارش خبرگزاري آسوشيتد پرس، "لس د ور" با بيان اين مطلب گفت : طبق تحقيقاتي که يك موسسه ي دارويي انجام داده است، تعدادي از داروهاي ترك سيگار، از جمله داروي موسوم به چنتكس، موجب بروز پاره اي مشكلات جسمي و روحي در مصرف آنندگان مي شود. وي افزود : اين اقدام اداره ي فدرال با توجه به نتايج تحقيقات تخصصي انجام شده در لابراتوارهاي دارويي اعمال مي شود. وي با اذعان به تاييد شدن اين دارو به عنوان يكي از داروهاي ترك سيگارافزود: اين دارو، مورد تاييد است و در حال حاضر تعدادي از پرسنل ما، از آن استفاده مي کنند؛ اما مصرف دارو در حين کار مجاز نيست. آقاي د ور با اشاره به اثرات جانبي استفاده از اين دارو يادآور شد : استفاده ازاين دارو عوارضي دارد که مهم ترين آنها بي اختياري، سرگيجه، انقباض هاي غير عادي عضلاني، کاهش هوشياري، و حملات قلبي است. اين مقام مسول تصريح کرد : طبق تحقيقات صورت گرفته، آن دسته ازرانندگان وسايط نقليه، لوآوموتيوران ها و خلباناني که از اين دارو استفاده نموده اند، دچار مشكلاتي در حفظ هوشياري خود شده اند که اين امر بروزسوانح جبران ناپذير را به دنبال داشته است. گفتني است اين دارو با فعل و انفعالاتي که انجام مي دهد، موجب تحريك بخش حساس به نيكوتين در مغز و در نتيجه، کاهش دريافت آن مي شود.



• مدير اجرايي خطوط هوايي امارات گفت : سوپرجامبوهاي اين شرآت داراي ٤٨٩ صندلي خواهند بود . به گزارش رويترز تيم آلارك افزود : ازاين تعداد ١٤ صندلي در بخش درجه يك، ٧٦صندلي در بخش درجه دو و ٣٩٩ صندلي در بخش عادي قرار خواهند داشت . هواپيمايي امارات نخستين ايرباس ٣٨٠ خود را در ٢٨ ژوئيه تحويل خواهد گرفت.


    .

    .



تدابير امنيتي در هواپيماهاي اروپايي تشديد مي شود اتحاديه ي اروپا طي طرحي سري در نظر دارد بر روي هواپيماهاي مسافربري، دوربين هاي مخصوص و ميكروفن هاي مخفي نصب کند. به گزارش روزنامه ي گاردين، اقدامات ضد تروريستي که تا کنون فقط درفرودگاه ها و پيش از سوار شدن به هواپيما صورت مي گرفت، اکنون گسترش يافته و اتحاديه ي اروپا با تمام توان مي کوشد از ورود تروريست هاي احتمالي به داخل هواپيما ممانعت بعمل آورد. بر اساس اين گزارش، عملكرد دوربين ها و ميكروفن ها به نحوي است که رفتار هر مسافر تحت کنترل کامل مي باشد که اين امر موجب ميشود خدمه ي هواپيما با آگاهي از اعمال مشكوك مسافران، از بروزاقدامات تروريستي ممانعت بعمل آورند.همچنين در صورتي که رايانه هاي پيشرفته ي هواپيما متوجه جهت گرفتن وسيل ه ي پرنده به سمت آسمانخراش ها شوند، سامانه هاي خودکار هواپيما بلافاصله وارد عمل شده و با خارج کرد ن کنترل هواپيما از دست خلبان، آن را به سمت نزديك ترين فرودگاه هدايت مي کنند.




ايرباس هم سوخت نباتي توليد مي کند شرکت هواپيماسازي ايرباس تا سال ٢٠٣٠ سوخت نباتي مخصوص جت توليد خواهد کرد. خبرگزاري رويترز به نقل از مدير پروژه ي توليد اين سوخت گزارش داد : شرکت ايرباس با همكاري شرکت بين المللي هانيول در حال توليد سوخت نباتي جديدي است که صنعت هوانوردي را متحول خواهد کرد. بر اساس اين گزارش سباستين رمي افزود : سوخت جديد از گياهان سبز وروغن جلبك توليد خواهد شد. رمي با تاکيد بر اين که استفاده از مواد مذکور تاثيري بر کاهش منابع غذايي نخواهد داشت ياداور شد : در حال حاضر هواپيماهاي تجاري با استفاده ازسوخت کروسين پرواز مي کنند که اين امر علاوه بر هزينه ي سنگين مالي،موجب افزايش آلودگي زيست محيطي مي شود. وي در ادامه گفت : در حال حاضر ايالات متحده ساليانه ٧ ميليارد گالن اتانول توليد مي کند که در توليد اين ميزان سوخت، از دانه ي غلات استفاده مي شود. مدير پروژه ي توليد سوخت نباتي يرباس با اشاره به نظر برخي از تحليل گران مبني بر اين که استفاده از گياهان براي توليد سوخت موجب افزايش نرخ موادغذايي شده است، تصريح آ رد: توليد اين سوخت ، بر افزايش نرخ مواد غذايي تاثيري نخواهد داشت. وي توليد سوخت جايگزين را امري حياتي دانست و گفت : به منظور جايگزيني سوخت کنوني هواپيماهاي تجاري با سوخت هاي نباتي بايد به دنبال ماده اي باشيم که بازدهي بيشتري نسبت به سوخت هاي کنوني داشته باشد. آقاي رمي در خصوص توليد انبوه اين سوخت گفت : شرکت ايرباس معتقد است در بيست سال آتي، ٣٠ درصد از سوخت مورد نياز هواپيماهاي تجاري بااستفاده از نسل دوم سوخت هاي نباتي تامين خواهد شد. آقاي رمي با بيان اين که توليد سوخت جديد به معناي پايان استفاده از آروسين در صنعت هوانوردي خواهد بود، يادآور شد : در صورت استفاده از اين سوخت، نيازي به تغيير ساختار موتور هواپيماها وجود ندارد. آقاي رمي در بخش ديگري از سخنان خود با اشاره به سرمايه گذاري چند شرکت بين المللي در توليد اين سوخت گفت : اين شرکت ها، لابراتوارهاي مجهزي دارند که در اين آزمايشگاه ها بر روي امكان توليد سوخت از مواد سلولزي تحقيق مي کنند. وي يادآور شد : توليد سوخت با استفاده از مواد سلولزي نه تنها هزينه ي کمتري دارد، بلكه به دليل عدم استفاده از غلات، مانع از افزايش قيمت مواد غذايي مي شود.


منبع : KMCI

۱۳۸۷ خرداد ۳۰, پنجشنبه

Ielts & Magi

به هیچ وجه فکر نمی کردم که این سگ پاکوتاه ها اینقدر لوس و عزیز نازی و البته با وفا باشن , تا اینکه برای چند دقیقه یکیشون که اسمش مگیه اومد پیش من , اما به محض اینکه صاحبش از در خونه زد بیرون زد زیر گریه , نه اینجوری گریه می کردا , دلم کباب شد , آی اشک می ریخت , اگه بگید یه پارس کرد ! فقط گریه می کرد , هرچی میگفتم مگی زشته تو مردی , مردا که گریه نمی کنن , به خرجش نمی رفت تا اینکه باباش (صاحبش) برگشت , نمیدونید از خوشحالی چند متر بالا و پایین می پرید, تا به حال چنین سگ ٍ خوب و آرومی ندیده بودم , حرف گوش کن , ساکت و مظلوم , اما خدا نکنه کسی بخواد باباشو (صاحبشو) اذیت کنه, اونوقت اون روشو نشون میده.



فردا صبح امتحان ٍ مارک ٍ ایلتز دارم, در صورتی که نمره ی بالای 5.5 رو بیارم میتونم توی دوره ی سه ماهش برای آمادگی ٍ امتحان اصلی آماده بشم , توی این هفته یکم اسپیکینگ و لیسنینگ و مخصوصاً هندرایتینگمو تقویت کردم , الان هم دارم آخرین تالاشامو برای امتحان فردا صبح میکنم, تا ببیننم چی میشه , از همین یک شنبه امتحاناتٍ دانشگاه هم شروع میشه , و به مدت ده روز پشت سر هم امتحان دارم , تا ببینم چه گلی به سرم خواهم زد.

۱۳۸۷ خرداد ۲۹, چهارشنبه

خداحافظ دوست قدیمی

باز هم یکی دیگه از دوستان وبلاگی با دنیای مجازیه وب خداحافظی کرد ، دلیلش هم مثل همیشه کم لطفی و نسنجیده فکرکرن و حرف زدن ِ ما ، جماعت ِ فرهیخته و به اصطلاح با فرهنگ ِ ایرانی بوده ، این تصمیم دوست ِ قدیمی و تحصیل کرده ی مجازیمون به حدی جدیه که حتی از خوندن ِ وبلاگ ها هم منصرف شده ، این اولین نفر و آخرین نفری نیست که تصمیم به این کار گرفته.


ترجیح میدم اسمشو نگم فقط آرزوی موفقیت و سلامتی توی تمام مراحل زندگی براش دارم

۱۳۸۷ خرداد ۲۷, دوشنبه

24 ساعت آخر عمر


به دعوت دوست عزیزم صادق خان ِ جم که همیشه منو مورد لطف خودش قرار میده به بازیه 24 ساعت آخر عمر دعوت شدم، راستش من دلم نمیخواد بدونم که کی میمیرم ، ترجیح میدم که ندونم، چون کاری ندارم که بخوام انجام بدم ، حالا شاید بگید نمیدونم حلالیت و از این حرفا ، که فکر میکنم من دل کسیو نشکوندم یا اگرم این کارو کردم ناخاسته بوده و بلافاصله از دلش درآوردم ، این از حق الناس ، مابقیه گناه ها هم که خدا خودش گفته می بخشم ، اما اگه مطلع شدم، دلم میخواد پرواز کنم و توی اون اوج ِ هزاران پایی اونجایی که شهرها یه نقطه میشن و روی ابرها ، در آرامشِ کامل بمیرم ، اما نکته ای هم که برام خیلی مهمه عاقبت به خیر بودن ِ.
اما منم از دوستای عزیزم، نویسنده های وبلاگهای : دیوانه ها در ادارات ، روزهای توت فرنگی ، آبی خاکستری سیاه ، بادبانهای برافراشته و دل نامه دعوت میکنم که اگه به مزاقشون سازگار بود بنویسند

۱۳۸۷ خرداد ۲۵, شنبه

آقای پستچی !


پس چرا این نامه ی گیرین کارتِ من نمیاد ؟؟؟

.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
پ.ن : هر دفعه که این پستچی زنگ در خونه رو میزنه دلم میریزه
که نکنه نامه قبولی توی لا تری و واسم آورده، اما...
پ.ن : هنوز سه ماه دیگه وقت مونده

۱۳۸۷ خرداد ۲۲, چهارشنبه

سهراب سپهری

صدای پای آب (1):

اهل کاشانم

روزگارم بد نیست

تکه نانی دارم , خرده هوشی ,سر سوزن ذوقی.

مادری دارم بهتر از برگ درخت , دوستانی بهتر از آب روان.

و خدایی که در این نزدیکی است:

لای این شب بوها , پای آن کاج بلند.

روی آگاهی آب , روی قانون گیاه.

من مسلمانم.

قبله ام یک گل سرخ , جانمازم چشمه , مهرم نور.

دشت سجاده من , من و ضو با تپش پنجره ها میگیرم.

در نمازم جریان داره ماه , جریان دارد طیف.

سنگ از پشت نمازم پیداست:

همه ذرات نمازم متبلور شده است.

من نمازم را وقتی میخوانم که اذانش را باد , گفته باشد سر گلدسته سرو.

من نمازم را پی تکبیره الاحرام علف میخوانم , پی قد قامت موج.

کعبه ام بر لب آب , کعبه ام زیر اقاقی هاست,

کعبه ام مثل نسیم, می رود باغ به باغ , می رود شهر به شهر.

حجرالاسود من روشنی باغچه است.

اهل کاشانم, پیشه ام نقاشی ست:

گاه گاهی قفسی میسازم با رنگ

می فروشم به شما تا به آواز شقایق که در آن زندانی ست

دل تنهایی تان تازه شود.

چه خیالی , چه خیالی, ...

می دانم

پرده ام بی جان است.

خوب می دانم حوض نقاشی من بی ماهی است

پ.ن : من از دوران مدرسه عاشق این شعر بودم ، اما توی کتابای درسی فقط قسمتی از این شعر هست ، متن کامل این شهر خیلی زیاده منم تصمیم گرفتم توی دو قسمت بنویسمش ، که همیشه و همه جا داشته باشمش

۱۳۸۷ خرداد ۲۰, دوشنبه

سفرنامه یا غرنامه

فرصت نشد که قبل از سفرم توی این چند روز تعطیل که دست به دست هم دادند تا مردم برای فرار از یکنواختی تعطیلات از شهر بیرون بزنند بیام و وداع کنم ، اما حالا که برگشتم میخوام تجربیات این سفر که به قول معروف خام رو پخته میکنه بنویسم ، اول از هر چیز پشت دستم رو داغ گذاشتم که دیگه توی روزای تعطیل عمومی به سفر نرم ، هم جاده ها شلوغ و هم اینکه از بیجایی و در بدری و گیر نیومدن هتل و تازه اون یه اتاق خالی هم پول خون باباشون رو گرفتن ، دوم اینکه باز به این نتیجه رسیدم که هر چی به سر مردم ما بیاد هم از گرونیو بدبختیو و اعتیادو نمیدونم هر کوفت و زهرماری حقشونه ، امیدوارم هرکی مستحقشه خدا بدترش بده ، از اینجا موضع خودمو توی این مورد علنی بیان کردم ، بعنوان مثال یه موردشو براتون میگم ، توی راه برگشتن به شیراز برای چند دقیقه توی شهرضا توقف کردیم که واسه ناهار نون بخریم ، توی همین چند دقیقه که من توی صف نون بودم یه وانت دربو داغون با زن و بچه اش میاد و از عقب به عمد و از روی حسادت میزنه به ماشین ما ، خلاصه داداشم پیاده میشه تا ببینه چه خبره ، اونم شروع میکنه به داد و بیداد ، که نمیدونم اینجا شهرضاست و ما هر کاری بخوایم میتونیم انجام بدیم و این حرفا خلاصه سرتون رو درد نیاذم داداشتمم واسه اینکه پدرم و خانواده ناراحت نشه بهش میگه برو، ولی اگه من بودم نمیتونستن خودمو کنترل کنم ، اما این ملت چه از اون شهر های بزرگش تا اون ده کوره ها و دهاتی هاش چشم ندارن ، توی هر جنبه از ماشین بگیر تا پول و علم دانش و ریخت و لباس و ... فقط یه عده محدود که خودشون یا توی رفاه هستن یا از فرهنگ خانوادگی بالایی برخوردارن این وسط مستثنی هستند ، حالا همش از بدی ها نگم ، خوب با همه سختی هایی که داشت ، کنار خانواده چند شب و چند روز رو طی کردن خیلی صفا داره ، بیشتر ِ این سفر خوش گذشت مخصوصاً وقتی اصفهان با سرکار خانم دکتر سانی ملاقات داشتم ، که شیرینی سفرم رو دوچندان کرد ، نمی خوام از ایشون خیلی تعریف کنم چون که اگه بخوام بنویسم یه صفحه فقط باید از محاسن ایشون بگم ، آخر سر هم باید بگم که دست ِ دولت ِ محترم درد نکنه که بین ماشین های تولید داخل و خارج تبعیض قائل شدند و بنزین رو گرون کردند ، به اندازه کافی غر زدم ، اگه بخوام راجب ِ این مورد هم بنویسم دیگه بد و بیراه بهم میگید ، فقط به این بسنده میکنم که خیلی از این حرکتشون زورم گرفت ، والسلام

۱۳۸۷ خرداد ۱۳, دوشنبه

ذات ایرانی یعنی گربه

دیشب داشتم با سانی چت میکردم که بحثمون رفت روی آدما , سانی گفت امروز که توی خیابون راه میرفتم به چهره آدما که توجه میکردم دیدم همشون غمگینن , ولی من شادم و دلم میخواد که مردم هم شاد باشن , این حرفش منو توی فکر برد و باعث شد که این مطلبو بنویسم که بدونم من چی بودم و چی شدم و در آینده چی خواهم شد , یکم به گذشته بر میگردم , زمانی که نوجوون بودم , یه آدم پاک , یه آدم دل نازک , حساس , مهربون , عاشق مردم , عاشق دین , خدا که طاقت دیدن آدمای مستضعف رو نداشتم , نمیتونستم ببینم که یه مرد یا زن کهن سال کار کنه یا توی صف شیر , نون یا هر چیز دیگه وایسه , اگه میدیدم یکی داره چیزی رو حمل میکنه کمکش میکردم ولو که کارم داشتم , با همه جوش میخوردم کارگر و بدبخت و بیچاره و یتیم و خلاصه قشر زیر خط فقر , همیشه کمکشون میکردم , خودمو جدا ار اونا نمیدونستم , حالا نمیخوام بگم من خیلی پولدار و مرفه بودما , همین قشر متوسط جامعه , هیچوقت دل کسی رو نشکوندم , اما حالا عوض شدم , نمی خوام اون آدم سابق باشم , درسته ذاتم اینو نمی خواد اما یه چبزایی توی طول زندگیم , ظرف چندین سال دیدم که از اون آدم پاک و ساده بدم میاد , به این مردم نباید خوبی کرد , به این مردم نباید خندید , به این مردم نباید رو داد , نباید کمک کرد , نباید تحویلشون گرفت , اگه بدبختن , بیچاره هستن حقشونه , بیخود نیست که میگن هرچی سنگه برای پای لنگه , بزار توی لجن خودشون غلط بزنن, اینا چشم ندارن یکی و بالاتر از خودشون ببین , کمکشون کنی , احترامشون بزاری , تحویلشون بگیری میگن وظیفته , این راجبه قشر متوسط و مرفع جامعه هم صدق میکنه اما خیلی کمتر , حداقل چشمشون به مالو منالت نیست , البته این تقصیر طرز تفکر جامعه هم هستا , وقتی توی فیلمامون قشر مستضعف با خداست , حق با اونه , افراد مرفه جامعه آدمای کثیف و حروم خواری هستن خوب باید هم اینجوری بشه , ایرانی جماعت گربست , بی ذات , هرچقدر هم که بهش خوبی کنه باز خنج میزنه , دندون میگیرهمیدونم نمیتونم ذاتم رو تغییر بدم , هرچقدر هم که بهم بدی کنن باز با لبخند جوابشون میدم , شاید صفت خوبی باشه اما کاش میتونستم مثل خودشون با خودشون رفتار کنم ...