...............
براي آنان که مفهوم پرواز را نمي فهمند، هر چه بيشتر اوج بگيري کوچکتر مي شوي.

۱۳۸۷ مرداد ۲۸, دوشنبه

شمال

یکی از بزرگترین آرزوهام اینه که درآمد و کاری داشته باشم که بتونم تمام طول عمرمو توی سفر باشم، طبق برنامه ای که ریختیم جمعه همین هفته یعنی یکم شهریورماه به اتفاق خانواده میریم شمال ، تمامی مراحل ِ سفر هم از پیش تعیین شده ، ویلای نور هم همانگ شده و اگه خدا بخواد سفر خوبی در پیش خواهیم داشت ، من که واقعاً دلم واسه دریا تنگ شده ، از طرف دیگه قراره با دوستام هم یه سفر بریم شمال، احتمالاً اونم اواخر شهریور خواهد بود ، خلاصه شهریور ماه ِ شمال رفتنه ، همین الان هم دوست ِ گلم JOZEPH از کنار دریای بندر انزلی بهم زنگ زد ، JOZEPH جان خوش بگذره ...

۱۳۸۷ مرداد ۲۵, جمعه

6 دسامبر


بلاخره منم به جمع کاندیدای امتحان ِ ایلتس پیوستم.
دیروز پنج شنبه خانم دکتر سانی باخبرم که که سایت ِ سازمان سنجش باز شده منم 220 هزار تومن ناقابل رو ریختم به حساب تا اینکه ساعت دو بعداز ظهر باز به کمک ِ خانم دکتر اسم نویسی کردم ، از همین جا یه تشکر ِ نون و آب دار از ایشون میکنم. ایشالله هم ایشون و هم من بتونیم نمره بالایی رو بیاریم !!! کمتر از چهار ماه یعنی روز ِ امتحانم که 6 دسامبر (16 آذر میشه) وقت دارم خودمو آماده کنم ، امیدوارم بتونم با یه برنامه ریزی خوب نمره ی بالایی رو کسب کنم.
پ.ن : هوا داره خنک میشه ها !!!

۱۳۸۷ مرداد ۱۲, شنبه

سفر و فال ِ قهوه و عروسی

توی این سه روز تعطیل که البته به خاطر مبعث در روز چهارشنبه بود به اتفاق خانواده رفتیم یاسوج و سی سخت جاتون خالی خیلی خوش گذشت ، مخصوصاً به خاطر میزبانمون که واقعاً باعث شدن این سفر به یادموندنی بشه چهارتا خواهر ِ مهربون و مادری فهمیده و دو تا برادر ِ آقا که دلیل ِ سه روز شادی توی این دوره زمونه که شاد بودن حرومه بودن، شب آخر هم لطف کردن و خواهرا فال ِ قهوه گرفتن ، من که برای اولین برای بود فال قهوه میگرفتم ، راستش خیلی دلم میخواست یه روز یه موقعیت پیش بیاد تا یکی فال ِ قهوه واسم بگیره ، شاید باورتون نشه اما تپش قلب گرفته بودم ، آخه میتونه خبرای خوب داشته باشه و گاهی اوقات هم خبرای بد ، اما مثل اینکه روی شانسم و همش خوب بود ، پر از احساس و دوست داشتن و موفقیت و تغییر و تحول. یه روز رو هم رفتیم سی سخت و قله دنا ، خود قله که نه اما تا اواسط دامنه پیش رفتیم البته با ماشینا !!! واقعاً یکی از مکانهای دیدنی و جذاب بود که تا حالا تو عمرم دیده بودم ، جمعه هم اونجا رو به قصد شیراز ترک کردیم ، که شب به عروسی برسیم ، گفتم عروسی ، هفته گذشته و این هفته جمعه شب عروسی بودیم ، با این تفاوت که عروسی هفته گذشته خیلی خوش گذشت اما این یکی رو کاش نرفته بودم ، دارم به این نتیجه میرسم که بعضی جاها رو نباید رفت ، آدم که با خودش رو دربایسی نداره ، اگه میبینی یه جایی بهت خوش نمیگذره و با جوش حال نمیکنی ، نرو