...............
براي آنان که مفهوم پرواز را نمي فهمند، هر چه بيشتر اوج بگيري کوچکتر مي شوي.

۱۳۸۸ بهمن ۷, چهارشنبه

عجب مرغیه ها ، از اون مرغا


فکر کن سن و سالی ازت گذشته باشه ، توی کشور غریب باشی ، خانواده ات هم اومده باشن چند مدتی که ببیننت ، اونم چی درست یه روز قبل از شروع یک ماه امتحانای نهایی ، آبله مرغون بگیری، الفاتحه...

۱۳۸۸ بهمن ۵, دوشنبه

باز هم توپلوف


باز هم توپلوف
باز هم فرودگاه شهید هاشمی نژاد مشهد

۱۳۸۸ دی ۲۹, سه‌شنبه

خوابگاه مختلط




هر فرهنگ یا ضدفرهنگی برای جا افتادن توی هر جامعه ای احتیاج به سالها زمان و بستر سازی داره ، وقتی توی یه جامعه محدودیت هایی وجود داره و اگر ناگهانی محدودیت ها برداشته بشه مشکلاتی فراوانی رو با خودش به وجود میاره ، میخوام در مورد دانشجو های ایرانی که برای ادامه تحصیل بار سفر میبندند و به کشوری میرن که محدودیت هایی که در جامعه ما هست رو نداره بنویسم.

وقتی سالها توی سیستمی تحصیل کردیم که از پایه و اساس روابط دختر و پسر جداست و با دیواری بتونی از هم تفکیک شده و به یک باره به سیستمی که این گونه روابط به صورت عادی و سیستماتیک تعریف شده وارد میشیم ، مسائلی رو باید مدنظر داشته باشم و رعایت کنیم ، تا بعد از گذشت مدتی با سیستم جدید آشنا و خو بگیریم ، یکی از اون موارد خوابگاه و هم خونه ای جنس مخالفه، که در بدو ورود یا بعد از چند ماه دوستان ایرانی تمایل به اون پیدا میکنن، به عنوان مثال ابتدا از یک دوستی ساده شروع میشه و بعد به هم خونه شدن منجر میشه ، که اگه با این سرعت پیش بره مشکلات فراوانی به همراه خواهد داشت ، مشکل بزرگتر اینه که خانواده های دانشجو از این موضوع هیچ اطلاعی ندارند که این هم در آینده در صورت بروز اتفاقی به نوبه خودش دردسر ساز خواهد شد ، بیشتر حرفم رو به دختراست که بدون هیچ گونه اطلاعی از وضعیت زندگی با یه پسر (اونم فقط با شناخت بسیار سطحی و چند ماهه یا حتی چند روزه) و بدون هیچگونه تجربه اقدام به این کار میکنن ، دلایل محتلفی باعث این کار میشه که اون به جای خودش ، اما مطمئناً بعد از اتمام تحصیل و حتی اکثرا بین تحصیل از همدیگه جدا میشن و تازه بعد از اون هست که مشکلات فراوانی برای دختر به وجود میاد، در هر صورت امیدوارم زمینه ای پیش بیاد که مردم دید بازی نسبت به این موضوع پیدا کنن، به عینه میشه دید که محدویدت های گذشته باعث میشه که تمایل به این کار چندین برابر بشه و حتی پیش زمینه های مذهبی هم مانع از این کار نمیشه و البته معکوس هم عمل میکنه و فرزندان خانواده هایی که از لحاظ اعتقادات دینی بسیار در سطح بالایی هستند ، بیشتر این کار رو میکنن.
البته داشتن رابطه سالم خیلی خوبه ، اما متاسفانه اینقدر محدودیت های جامعه ی ما زیاده که دیگه تعریفی برای رابطه ی سالم بین دختر و پسر وجود نداره ، اینه که باعت میشه دوستان ایرانی حد و حدود خودشونو ندونن.
بدتر اینه که بعضی از دخترای ایرانی هستند که با عربها هم خونه میشن ، در صورتی که خود عربها هم محدودیت های خیلی بیشتری نسبت به ما دارن.


۱۳۸۸ دی ۲۰, یکشنبه

سالروز اسباب کشی !!!



سه سال پیش همچین روزی از پرشین بلاگ به خاطر مشکلات فراوانی که داشت به بلاگر اسباب کشی کردم و شروعی جدید برای بلاگم به راه انداختم ، اما مدتیه که پرشین بلاگ، وبلاگ قبلی که کلی آرشیو دوس داشتی و خاطره های بیاد موندنی داشتم رو برداشته ، متاسفانه پسوردمم یادم رفته ، ماشالله اینقدر توی سایتهای مختلف عضو هستم که هرکدومشون هم یه پسورد دارن و یه عقل انیشتینی میخواد تا همه رو حفظ باشم.
سال 2009 بلاگی، سال متفاوتی بود با 95 تا پست ، توی این سال گاهی فعال شدم و تند تند نوشتم ، گاهی بی حوصله و تنبل، مهمترین قسمت زندگی بلاگیم اضافه شدن یه لیبل جدید به نوشته هام بود به نام هندوستان که به سرعت خودشو به اول لیست لیبل هام رسوند ، امیدوارم سال 2010 هم مثل سال گذشته یه لیبل دیگه اضافه کنم که اونم خودش رو به ردیف اول برسونه.

پ.ن : یه پست کاملا غرغرانه دارم که بعدا مینویسم.

۱۳۸۸ دی ۱۸, جمعه

کاریکاتور از نوع هندی

این کاریکاتوری که میبینید امروز روی در و دیوار دانشگاه پخش شده بود ، سمت راست مردم فقیر ایالت آندرا که مدتیست تقاضای استقلال یک ایالت جدید به نام تلنگانا دارند و یه عالمه اعتراض و آشوب به پا کردند ، سمت چپ هم همون آندرایی هاست که در رفاه زندگی میکنند و به قول خودشون از دست رنج مردم فقیر زندگیه مرفه ای دارند ، از یک ماه قبل اعتراضات به اوج خودش رسید به حدی که شبها با آتش زدن اتوبوس ها و تخریب اموال عمومی خشم خودشون رو نشون دادند ، اما هنوز کار به جایی نبردند ، معلوم نیست در آینده این مشکل به کجا ختم بشه ، اما نکته ای که میشه به وضوح دید د.مک راسی هندوستانه.

۱۳۸۸ دی ۱۵, سه‌شنبه

کاپیتانی که نقاش شد


یه مدت تعطیلات ناخواسته داشتیم ، که البته به عنوان تعطیلات زمستانی یاد شد (اینجا هوا کاملا تابستونیه ) و تموم شد رفت ، دوباره از فردا شروع میشه ، اما احتمالا باید آماده ی امتحان دادن بشیم ، نمیدونم بخاطر این تعطیلات چی میشه ، به هر حال توی این مدت من بیکار ننشستم و دست به کار شدم و یه حرفه ی جدیدی رو یاد گرفتم ، نقاشی ساختمان وسایل رو گرفتم و خونه رو رنگ کردم ، برای کار اول خوب از آب درومد مخصوصا که یه قسمتایی رو باید از پلاستر (گچ) برای ترمیم دیوار استفاده میکردم که یه لم خاص خودشو داره ، اینه که میگن کسایی که میرن خارج همه فن حریف میشن، دیگه باید کاراتو خودت انجام بدی که هیچ وقت توی مملکت و خونه ی خودت انجام نمیدادی.

۱۳۸۸ دی ۱۱, جمعه

2010