...............
براي آنان که مفهوم پرواز را نمي فهمند، هر چه بيشتر اوج بگيري کوچکتر مي شوي.

۱۳۸۷ اردیبهشت ۱۹, پنجشنبه

دو بازی

هر دفعه که میبینم به یه بازی جدید وبلاگی دعوت شدم خیلی هیجان زده میشم, از همون لحظه توی فکر میرم که چی بنویسم , اما بعضی بازی ها واقعاً سخته مثلاً اون نامه ای که باید به آینده بنویسم , با وجود اینکه خیلی وقت پیش از طرف صادق خان جم دعوت شدم و خیلی هم بهش فکر کردم اما واقعاً حرف ِ جدیدی برای گفتن ندارم , آخه هرچی میخواستم بگم دیدم یکی دیگه گفته , این دفعه باز از طرف دوست خوبم آقا صادق به بازی هله هوله دعوت شدم و همینطور از طرف خانم دکتر ثمین که همیشه به من لطف دازن به بازیه جمله

حالا میریم سر اصل مطلب یعنی بازی ها :

توی دوره های مختلف ذاعقه (املاش رو نمیدونم) من عوض شده و میشه اینطور بگم از هر چیزی که یه روزی متنفر بودم یه روزی عاشقش شدم , مثلن یه روزی از زیتون خیلی بدم میومد به حدی که میخواستم بالا بیارم اما حالا اگه زیتون ببینم امونش نمیدم , یا از انبه وای نگو حالم به هم میخورد اما حالا عاشقشم , هله هوله خور نیستم اما هر روز که میرم دانشگاه از کافی شاپ دانشگاه یه چیزی میخرم , بیشتر آبکی میخورم تا چیپس و پفک و این چیزا , و میونم با شیرینی جان خوبه تا ترشی جات اما بازی خانم دکتر :

توی چشم کسانی که پرواز را نمی فهمند هر چقدر بیشتر اوج بگیری کوچکتر مینمایی

حالا دعوت شده گان :

نکته : به هر دو بازی دعوت میشید هرکدومشون رو که تا حالا انجام ندادید بنویسید :

صادق خان جم , مهندس جوزف , خانم دکتر ثمین , کورال خانم همیشه آبی , هاله و مریم خانم از اداره ی دیوونه خونه , مهدنس آینده ایلیا برج ساز , جامپر عزیز عکاس , یاس هنرمند , نسیم دختر بابا , گل نیلوفر

پ. ن: چون دو تا بازی بود ده نفر دعوت شدند , بعلت محدودیت در دعوت کردن از بقیه دوستان عذرخواهی میکنم بازی بعدی از بقیه دوستان هم دعوت میشه