...............
براي آنان که مفهوم پرواز را نمي فهمند، هر چه بيشتر اوج بگيري کوچکتر مي شوي.

۱۳۸۷ مرداد ۱۲, شنبه

سفر و فال ِ قهوه و عروسی

توی این سه روز تعطیل که البته به خاطر مبعث در روز چهارشنبه بود به اتفاق خانواده رفتیم یاسوج و سی سخت جاتون خالی خیلی خوش گذشت ، مخصوصاً به خاطر میزبانمون که واقعاً باعث شدن این سفر به یادموندنی بشه چهارتا خواهر ِ مهربون و مادری فهمیده و دو تا برادر ِ آقا که دلیل ِ سه روز شادی توی این دوره زمونه که شاد بودن حرومه بودن، شب آخر هم لطف کردن و خواهرا فال ِ قهوه گرفتن ، من که برای اولین برای بود فال قهوه میگرفتم ، راستش خیلی دلم میخواست یه روز یه موقعیت پیش بیاد تا یکی فال ِ قهوه واسم بگیره ، شاید باورتون نشه اما تپش قلب گرفته بودم ، آخه میتونه خبرای خوب داشته باشه و گاهی اوقات هم خبرای بد ، اما مثل اینکه روی شانسم و همش خوب بود ، پر از احساس و دوست داشتن و موفقیت و تغییر و تحول. یه روز رو هم رفتیم سی سخت و قله دنا ، خود قله که نه اما تا اواسط دامنه پیش رفتیم البته با ماشینا !!! واقعاً یکی از مکانهای دیدنی و جذاب بود که تا حالا تو عمرم دیده بودم ، جمعه هم اونجا رو به قصد شیراز ترک کردیم ، که شب به عروسی برسیم ، گفتم عروسی ، هفته گذشته و این هفته جمعه شب عروسی بودیم ، با این تفاوت که عروسی هفته گذشته خیلی خوش گذشت اما این یکی رو کاش نرفته بودم ، دارم به این نتیجه میرسم که بعضی جاها رو نباید رفت ، آدم که با خودش رو دربایسی نداره ، اگه میبینی یه جایی بهت خوش نمیگذره و با جوش حال نمیکنی ، نرو