کاپیتانی بدون هواپیما

مشق شب

یادتونه هفته ی پیش گفتم میریم باغ تا یه چند روزی استراحت کنم , خلاصه رفتم و استراحت هم کردیمو یکمی هم نگاه به درسا انداختیم آخر سر هم یه تصادف کردم که دو روز گیر درست کردن ماشین بودم فقط بگم که واقعاُ بعضی ها از ک_ و_ن گشادی چه زجری که نمی کشن ! یکی نیست بگه مرد حسابی کار دو ساعته رو دو روز طولش میدی که چی !؟ بگذریم این یعنی همه چی از دماغم در اومد , حالا هم مثل بچه آدم نشستم تو خونه تنهایی درس می خونم , اینترنتم نگرفتم که هوای گشت و گذار نکنم تا اینکه " ذ ٍد " زنگ زد گفت تحقیق اینترنی می خواد یه یوزر و پسوورد هم داد این شد که گفتم یه چند کلمه هم بنویسم , اما مطلبی که می خوام بگم در مورد قدرت پول همراه با زبونه , با این دو چیز خدا دادی که خیلی ها ازش بهره می برند تونستم 6 واحد درسی رو بیمه کنم , بیمه ی نمره , اگه آدم تجربه داشته باشه می تونه هر کار غیر ممکنی رو با این دو وسیله, ممکن کنه, راجع به زبون بگم که من اولین تجربه ی حرفه ایم دو سال پیش توی دانشگاه قبلیم بود که واسه نمره ی فیزیک حرف هایی رو به استاد مزبور زدم که هر وقت یادم میاد عذاب وجدان میگیرم ولی ارزش داشت چون با نمره ی ده ناپلئونی پاس شدم , مطلب بعدی اینه که چقدر بده که یکی فکر کنه خیلی می فهمه و اطرافیانش هیچی نمی فهمن , یعنی چی !؟ یعنی اینکه هی شمائی که زیر لب با بغلیت پچ پچ میکنی و از من نوعی ایراد میگیری و مسخره می کنی , دیگه اینقدر هم ملت خر نیستن , حالا یه چیزی گفتی و خندیدید تموم شد رفت ولی توی ذهن طرف واسه سالیان دراز میمونه که شما یه روزی مسخره اش می کردی

پ.ن : چند روز پیش آرشیو وبلاگم رو میخوندم خیلی پستای قبلیم پر محتوا تو از این پستای اخیرم بوده , همه پیشرفت می کنن من پس رفت

پ.ن : تولد یک سالگی وبلاگ دیوانه ها در ادارات به مریم خانم و هاله خانم تبریک میگم