...............
براي آنان که مفهوم پرواز را نمي فهمند، هر چه بيشتر اوج بگيري کوچکتر مي شوي.

۱۳۸۶ تیر ۷, پنجشنبه

بنزین یا طلای آبکی

بنزینم که سهمیه بندی شد ، درست یا غلطش مثل بقیه تصمیمات اتخاذی از طرف دولت بعد از اجراش مشخص میشه ، دقیقاً مثل ساعت کار بانکها یا تغییر نکردن ساعت کشور و ... اما عواقب خوب و بد این ماجرا : مثل اینکه راه حل ترافیک پیدا شد ، به طرز قابل مشاهده ای خیابونا خلوت شده دیگه کسی جرات نمیکنه الکی و تک سرنشین بزنه بیرون ، سلامتی و تندرستی همشهریامون ، یکی نیست بگه مرد حسابی خانمت میگه دوتا تخم مرغ بگیر حتماً باید با ماشین تا سرکوچه بری !!؟ یکم پیاده برو تا اون شکم ِ گرد و قلمبه ات آب بشه ، از بین رفتن تضاد تبغاتی ، دیگه قشر متوسط و قشر زیر فقر جامعه در یک سطح قرار میگیرن ، همشون با هم سوار اتوبوس شرکت واحد میشن ، اما این نکته قابل ذکره که قشر مرفع ککش هم نمی گزه ، حالا میخواد سهمیه بندی بشه یا لیتری خداتومن، این همه ارز زبون بسته مون از کشور خارج نمیشه ، بره توی شکم این کشورای استعمار گر بی پدر و مادر ، هوای تمیز ، هی نگید سوخت نیست نمیتونیم بریم مسافرت ، هوایی عوض کنیم ، احتیاجی نیست 100 کیلومتر بزنی بری بیرون شهر ، دیگه هوای تمیز میاد به شهرمون ، آهان یه نکته ی مهم این دختر پسرای علاف و سرگردون که تفریحشون دور زدن با اتومبیل گرون قیمتشونه ، شما هم سروسامون پیدا کردید ، مثل آدم بشینید تو خونه و درس بخونید تا دکتر مهندس بشید ، بگذریم، فقط نمیدونم این نیروی انتظامی مگه ارازل و اوباش رو جمع و جور نکرده بود ؟ پس اینا کین که اقتشاش کردن ؟ طبق گزارشاتی که بروبچ شهرستانی دانشگاه دادن در اکثر مناطق کشور این ارازل و اوباش ها گرد و خاک کردن ، نیروی محترم انتظامی بابا دست مریزاد ، زود باش که لونشونو پیدا کردی



پ.ن 1 : کیوان هم باز به سرزمین آرزو ها رفت ، امیدوارم این دفعه مثل سری قبل به مشکل بر نخوره


پ.ن 2 : مهستی هم به خاطره ها پیوست


پ.ن 3 : یه امتحان دیگه بیشتز واسه کاپیتان نمونده بعداً راجع به امتحاناتم مینویسم