...............
براي آنان که مفهوم پرواز را نمي فهمند، هر چه بيشتر اوج بگيري کوچکتر مي شوي.

۱۳۸۷ مهر ۳۰, سه‌شنبه

سي مهرماه

خيلي وقته كه آپ نكردم ، اين دفعه دليل تاخيرم مشكل ِ باز نشدن ِ صفحه ي بلاگر بود، الان توي كافي نت كنار دانشكده هستم ، بين ِ دو تا از كلاسام سه ساعت بيكارم ، توي اين مدت گذشته بيشتر وقتم رو به خوندن ِ زبان گذروندم ، اما الحق و الانصاف اين ترم خيلي درسام سخته ، كه بايد حتماً هم تمومش كنم ، هر جمعه ها هم ميرم مرودشت واسه سه واحد ، از اونجا راضي هستم ، استادش خوبه ، اما اساتيد درساي ديگم يه جورين ، نميدونم چرا اما متفاوتند ! خداكنه موقع نمره دادن متفاوت ظاهر نشن ، يكيشون كه چپ و راست كوييز ميگيره ، قراره هفته ي ديگه هم امتحان ِ تستي بگيره كه واسه كنكور ارشد آماده بشيم !!! نكته اينحاست كه اگه يكي نخواد كارشناسي ارشد امتحان بده بايد چيكار كنه !!! به قول گفتني بايد كي و ببينه ؟‌ خلاصه هرجوري كه باشه بايد اين ترم با موفقيت تمومش كنم !
يه جلسه ديگه به اتمام ِ زبانم باقي نمونده ، ديگه مابقي رو خودم ميخونم ، واقعاً از "شري" خيلي استفاده كردم ، توي جلساتي رو كه باهاش بودم واقعاً احساس ميكردم توي آمريكام.
سربازي هم كه دوماه كم شد !!! ولي باز من سربازي برو نيستم ! وثيقه سربازي هم ميگن شده بيست ميليون ! دوستم كه جديداً رفته مالزي و باهاش در تماس هستم هر دفعه با شور و شوقي ميگه پاشو بيا ، اون الان داره اونجا زبانشو توي بريتيش كنسل تقويت ميكنه كه دوباره امتحان ِ ايلتس بده ... يه چيزاي جالبي براي رفتن بهم گفته كه از تعجب شاخ درآوردم ...