...............
براي آنان که مفهوم پرواز را نمي فهمند، هر چه بيشتر اوج بگيري کوچکتر مي شوي.

۱۳۸۸ اردیبهشت ۹, چهارشنبه

تهران به روایت تصویر

بازار تهران که گفته میشد بی سابقه بوده که اینقدر خلوت باشه

هوا خیلی سر بود ، برف گیر شدیم

این ساختمون وزارت علومه ، کسایی که رفتند میدونند ...


خیابونی که وزارت علوم اونجاست ، هوا محشر بود، با یه نم بارون و ...


صبح ساعت 6 از خونه میزدم بیرون که به ترافیک نخورم و به کارام برسم ، اما یخ می کردم


ترافیکی که گفتم...

پناه آوردم به موتوری ها ، مزه اش رفته بود زیر زبونم ، دیگه همش موتور سواری میکردم

فوکر 100

خیلی ذهنم درگیره این روزا ، یه حس نگرانی ، یه حس کندن و رفتن ، یه حس دلتنگی ، یه حس نامعلوم ، نمی دونم چی میشه ، هر روز هم که میگذره بیشتر میشه ، اون قدیما که تصمیم به مهاجرت داشتم هیچ چیز واسم مهم نبود ، اما الان فرق کرده ، یه آدم دیگه شدم ، تازه دارم حسی رو که تمام کسایی که میخواستن برن رو تو چشماشون میشد دید می فهمم، دلم میخواد ساعت ها با موزیک پلیرم پیاده روی کنم ، اینجوری راحتم