...............
براي آنان که مفهوم پرواز را نمي فهمند، هر چه بيشتر اوج بگيري کوچکتر مي شوي.

۱۳۸۶ فروردین ۱۰, جمعه

مهمون داری سخته ! ولی امروز آخرین مهمونامون هم رفتن سر خونه و زندگیشون، یه نکتهُ دیگه که دستگیرم شد این بود که هنوز خیلی باید رو زبان انگلیسیم کار کنم چون سوتی زیاد دادم ، در کل خیلی خوش گذشت آخه از صدقه سر همین مهمونا من 4 بار حافظیه و سعدی و نزدیک به 6 بار باغ ارم و جاهای دیدنی شیراز رو رفتم ، آب و هوا هم مرگ نداشت تا دیروز که قربون خدا برم یه حالی به مهمونای نوروزی داد و به یه بارون محکم راهی خونشون کرد که متاسفانه طبق آخرین آمار 2 نفر به علت غرق شدن توی کانال آب و یه نفر هم به علت سائقه از بین رفتن، همینه دیگه اکثر شهرهای سرتاسر ایران جنبه چنین بارونی رو ندارن و یهو رودل میکنن ، بگذریم جاتون خالی دیروز دلی سیر از کباب در آوردیم نمیدونستم اینقدر زیر بارون کباب درست کردن حال میده ، این هم سندی گواه بر این حرف

ببین همیشه از روغن وطنی استفاده کن تا هم اقتصاد کشورمون تقویت بشه و هم غدای لذیذ ی بخوری

ببین چه کردیم

۱۳۸۵ اسفند ۲۹, سه‌شنبه

او نیز رفت
در واپسین روزای امسال او نیز رفت و من شاهد رفتن یکی دیگر از آشنایانم به دیار فرنگ بودم و تا لحظه ی وداع در کنارش، دامادمون هم رفت انگلیس خوب البته قراره بره ببینه وضعیت چطوره بعد تصمیم نهایی برای موندن یا نموندن (مسئله اینه) بگیره، الان هم دقایق اولیه آخرین روز سال 1385 شمسی هست، هر کس تو این روزا زندگیشو تو سال گذشته یه سبک سنگینی میکنه، خوب بطبع من هم ، تِر زدم فقط به جز یه مورد که البته اون هم در تِر زدنم دخیل بود یعنی گرفتن انتقالی به دانشگاه شیراز، بقیه ش روزمرگی بود با کمی بالا و پایین ، هر سال موقع سال تحویل دعاهای زیادی میکنم ولی انگار اون موقع خدا سرش شلوغه و با تأخیر دعاهام بهش میرسه ، راستی کاروان دوم مهمونای نوروزیمون رسیدن البته از نوع خارجیش ، باید باشیدو ببینید که ملت واسه گفتن منظورشون به چه چیزایی که متوسل نمیشن از ایما و اشاره گرفته تا شکلک و قیافه، بهرحال سال نو با تمام بی رنگ بودنش رو به همگی تبریک میگم به امید روزهایی زیبا

۱۳۸۵ اسفند ۲۷, یکشنبه

همیشه روز تولدم و یا سال نو در ظاهر خوشحال ولی در باطنم ناراحتم ، دلیلش هم اینه که یاد اهدافم که هنوز بهشون نرسیدم میفتم ، نمیدونم ولی فکر میکنم که اگه به اون اهدافی که تو زندگیم میخوام برسم دیگه هیچی نمیخوام ، چهارم اسفند ماه سالروز وبلاگ نویسی من بود، ولی حسش نبود (طبق خطبه بالا) بیخیال
باز هم طبق معمول روزهای تعطیل که قربونش برم توی مملکت گل و بلبلمون از نون شب هم واجب تره یه برنامه ریزی درست ودرمون(یقول فرزاد حسنی) کردم.، که شامل : مرور درس های دانشگاه ، خوندن رمان، زبان انگلیسی ، ورزش از نوع حرفه ای ، خوندن یه کتاب پدردار هوانوردی و چند تفریح ناسالم مختص افراد مجرد و بیکار، البته فکرای بد نکنید فعلاً ناسالام تلقی میشه
پ.ن1 : بازم تصادف کرم ، یه توصیه اگه به شیراز میاید غید آینه بقل و سپراتونو بزنید تا از سفرتون لذت ببرید
پ.ن2 : این روزا هوای شیراز بد فاز میده همونجور که گفتم با برو بچ ناخلف صفا رو برقرار کردیم جاتون خالی

۱۳۸۵ اسفند ۲۳, چهارشنبه

هنوز ملت عرب یاد نگرفتن چطور باید ... کنن
اين بلاگر با من سر ناسازگاری نداشت که پيدا کرد انگار که از پست قبليم خوشش نيومده بود از بعد از اون اجازه آپ کردن بهم نمی داد خلاصه امشب قاطی کردم گفتم يا درستش ميکنم يا ... خوشبختانه درست شد. حرف واسه گفتم زياد دارم ولی چون پراکندست ميزارم تو پستای مجزا ميگم. چهارشنبه سوری هم تموم شد. من ترجيح دادم تو خونه پای فيلم بشينم تا برم ميدان جنگ. از امروز به طور رسمی دانشگاه رو تعطيل کردم يعنی اگه اينجا خودت دست به کار نشی موقع سال تحويل هم ميگن بياين دانشگاه ماشالله بروبچ دانشگاه هم که همگی مشتاق علم
پ.ن ۱ : از سارا خانم ممنونم که من رو به بازی وبلاگيش دعوت کرد در جواب بايد بگم که بزرگترين دروغ سال گذشته من واسه گرفتن نمره از استاد فيزيک بود که دروغی بهش گفتم که هنوز هم عذاب وجدان دارم. خدايا منو ببخش و بهترين جمله ای که شنيدم نميدونم شايد نشنيدم شايد هم زياد شنيدم و خاطرم نيست
پ ن ۲ : از کسانی که اين پست رو ميخونن دعوت به عمل مياد که تا قبل از سال نو بگن بزرگترين دورغ سالشون و بهترين جمله ای که شنيدند چی بود اگه خونديد و ننوشتيد الهی ... خلاصه مشلوغ ضمنه هستيد

۱۳۸۵ اسفند ۱۱, جمعه

Came back home


ديروز از کيش برگشتم. جاتون خيلی خالی بود به طرز فجيهی حال داد. حالا رو عکسايی که گرفتم بيشتر توضيح ميدم. فقط يه نکته اين که کيش دزد نداشت که پیدا کرد. همون روز اول که رسيديم ۱۷۰ هزار تومن ناقابل رو از کيف مادر سربه هوامون زدن. مثل اينکه راست گفتن ۷۰ میليون ايرانی دزدن نکته دوم اينکه ديروز که رسيدم شيراز ماشينو برداشتم که برم دانشگاه تو راه زرت يه ۴۰۵ زد و سپر عقب ماشينو مورد عنايت قرار داد به نظر خودم من مقصر نبودم آخه خيابون يه طرفه بود و ۴۰۵ از فرعی ميومد تو اصلی. خلاصه با طرف صلاح رفتيم البته با وساطت پليس که دلش نمی خواست کروکی بکشه ... بريم سراغ عکسای کيش


فرودگاه شيراز



خيابان های زيبای کيش


هتل محل اقامت- هتل ارم


شب کيش

کرايه دچرخه و گردش دور جزيره


پری دريايی در ساحل مرجان


بازار پرديس

ورودی فرودگاه کيش