...............
براي آنان که مفهوم پرواز را نمي فهمند، هر چه بيشتر اوج بگيري کوچکتر مي شوي.

۱۳۸۹ اردیبهشت ۸, چهارشنبه

Sharjeh Airport

اینجا فرودگاه شارجه , شش ساعت باید منتظر بمونم تا پرواز به ایران , خیلی خلوته , فرودگابزرگی نیست اما خیلی تمیزه فیری شاپ قشنگی دارهپس تا ایران

۱۳۸۹ اردیبهشت ۳, جمعه

خرید پیشرفته !!!

از وقتی که تونستم ویزا کارت (همون کردیت کارت) البته از نوع دبیتش* بگیرم چند باری خرید اینترنتی کردم ، یه تجربه ی جدید و یه حس کاملا متفاوت ، خیلی لذت داره از توی سایت های مختلف بگردی و کالای مورد نیازت رو انتخاب کنی ؛ اوایل فکر میکردم که خیلی ریسک بالایی داره ، اما از وقتی که به پیچ و خمش آشنا شدم دیدم که خیلی بیشتر از اینها امنیت حساب کاربری داره و کاملا قابل پیگیری و پیگرد قانونی ، ابتدا باید یه سری نکات ریز رو یاد گرفت و البته با اولین خرید همه چیز آسون میشه ، اولین خریدم بلیت هواپیما بود بعد قطار ، آخریش هم چند روز پیش ، کفش و عینک ، که تخفیف خوبی خورده بود ، خریدم. در عرض چند ثانیه بدون هدر دادن وقت و کلی هزینه جانبی میشه خرید کرد ، اینجا هر چیزی رو که فکر میکنید میشه با خرید الکترونیکی تهیه کرد.

* : کردیت کار قابلیت استفاده از اعتبار بانکی با بالانس صفر داره اما دبیت کارت دقیقا با همون مبلغی که توی حسابتون هست میتونید خرید کنید.


پ.ن : مطلبی راجع به خرید الکترونیکی از صادق خان جم

۱۳۸۹ اردیبهشت ۲, پنجشنبه

تفاوت دانشجوی درجه یک و دو


همیشه برای رسیدن به هدف باید خیلی تلاش کرد ، اگر می خواهید که به اون فله ی موفقیت توی زندگی برسید باید متفاوت فکر کنید ، اگر توجه کرده باشید اکثر دانشجوها یک هدف رو دنبال میکنن ، بسته به فیلد کاری و تحصیلیشون یه نقطه ی مشترک دارند و همه تلاش میکنن که به اون هدف خاص برسند ، اما اگه میخواین متمایز باشید و فراتر از هم رده های خودتون عمل کنید باید طرز فکر و در نهایت هدفتون رو تغییر بدید.

اکثر جوونای کشورمون برای ادامه تحصیل راه ساده ای رو انتخاب میکنن ، یعنی گرفتن پذیرش از دانشگاه های رده دوی آسیایی اعم از هندوستان ، مالزی ، فیلیپین یا کشورهایی مثل اکراین، قبرس ، ترکیه ، مجارستان و ... هدف همگی گرفتن مدرکی به زبان انگلیسی، گرفتن مدرک زبان بین المللی با نمره ی خوب ، GMAT ، GRE ، CAT و ... ، این وسط تعدادی هستند که هدفشون متفاوته (به تعداد انگشتای دست) برای رسیدن به اون هدف تلاش میکنن ، کار میکنن البته اینم بگم که فقط خواستن، کاری از پیش نمی بره ، فقط گام اوله ، مهم چطور به نتیجه رسیدنه ، اگر جدیت داشته باشن و استراتژی درستی اتخاذ کرده باشن به اون هدفشون میرسن. از طرف دیگه تعدادی بعد از اتمام دوره ی کارشناسی به یک باره هدف نهایی و اعلای خودشون رو انتخاب میکنن و مستقیم به دانشگاه های درجه یک امریکا و اروپا میرن ، این دسته از دانشجو ها به هدف صرف گرفتن مدرک به خودشون زحمت گرفتن پذیرش و سختی های رفتن رو نمیدن ، عاطفه دانشجوی دکترای شیمی در امریکا اولین دانشجوی ایرانی دانشکدشون ، که میتونید اینجا یکی از تفاوت هایی رو که گفتم بخونید.

۱۳۸۹ اردیبهشت ۱, چهارشنبه

زن = سیب ، مرد = شر اب




روی عکس کلیک کنید تا بزرگ بشه و بتونید معنی مرد و زن رو بخونید

۱۳۸۹ فروردین ۲۹, یکشنبه

همخونه از نوع هندی


من تجربه ی زندگی توی خونه ی دانشجویی با هموطن ایرانی و الان هم با هم خونه های هندی رو دارم ، میخوام یه مختصر از تجربه زندگی با هندی ها بنویسم : اگه با قشر متوسط مالی و تحصیل کرده هندی همخونه باشید ، آدمای خیلی تمیزی نیستن ، توی مواردی که میشه گفت کثیف هم هستند ، اغلب شلخته هستند ، به ندرت میشه هندیی پیدا کرد که منظم باشه ، رعایت موارد بهداشتی هم کم و بیش هست اما نه به اندازه ما ایرانی ها ، باید حتما وسایل شخصیتون رو جدا کنید ، حوله ، لیف حمام ، شامپو و صابون و ... حالا توی موارد مالی: حتی المقدور تلاش میکنن چیزی از جیبشون توی جیب شما نره که هیچ اگه هم دستشون بیاد از جیب شما حتما توی جیب اونا خواهد رفت ، کاملا رک هستند و تا قرون آخر حساب کتاب میکنن که این یه حسنه چون شما هم میتونید یادبگیرید و همه چیز رو حساب کنید ، توی مواردی هم دست و دل باز هستند و خرج میکنن ، تفاوتی که با ما ایرانی ها دارند اینه که چیزی به نام هدیه و کادو مثلا به مناسبت تولد ندارند ، مهمونی هم که میرن دست خالی ، از اونجایی که خودشون گل هستند، حتی گل هم نمی برند ، اگر هم بخوان گل هدیه بدن از نوع مصنوعیش، آدم های باهوشی هستند اما ذهنشون یه بعدی کار میکنه ، یعنی همزمان نمیتونن روی دو تا کار تمرکز کنن ، یه جورایی مثل رباط هستن که برنامه ریزی میشن و تا زمانی که برنامشون عوض نشه همون کار رو چه درست چه غلط انجام میدن ، خیلی خالی بند هستند ، اما دروغ نمیگن ، اگه یه مزیتی داشته باشند خیلی بزرگش میکنن، اینایی که گفتم که خوبیاشون نبود ، اما محاسنشون که به هموطنای ما میچربه ، توی کار شما فضولی نمیکنن ، خیلی راحت میشه باهاشون بی پرده و رک صحبت کرد و به تریج قباشون بر نمیخوره ، انعطاف پذیر هستند و میشه باهاشون کنار اومد ، دو رو نیستند ، همون چیزی که توی باطنشون هست رو توی ظاهرشون نشون میدن ، تجملاتی نیستند ، مزاحمتی براتون ایجاد نمیکنن اگر هم توی موردی ایجاد بشه میشه بهشون تذکر داد بدون اینکه ناراحتی به وجود بیاد برطرف میکنن، اصلا تعارفی نیستند و نمیدونن تعارف یعنی چی ، اولش برای ما خیلی سخته که با این خصلت کنار بیایم اما بعد از مدتی درست میشیم ، اهل کتاب خوندن هستند ، اکثرا در حال خوندن کتاب میبیندشون ، یکم حسود هستند اما حسادتشون به شما ضربه نمیزنه و بیشتر تلاش میکنن که خودشون رو به شما برسونن، دردسر ساز نیستند ، به قول معروف سرشون توی لاک خودشونه و اهل دعوا و شلوغ باز هم نیستند


با توجه به موارد بالا میشه داشتن هم خونه ی هندی رو به ایرانی ترجیح داد

۱۳۸۹ فروردین ۲۶, پنجشنبه

درس یا تفریح !!!


ما دو دسته هموطن داریم که از کشور به صورت دانشجویی برای تحصیلات تکمیلی خارج میشن ، یه دسته که واقعا برای تحصیل و ارتقاء سطح علمی و تحصیلی بار سفر میبندن و دسته دوم که ماشالله کم هم نیستن برای تفریح ، خوش گذرونی ، عیاشی و خلاصه تو یه کلام فرار از تمام محدودیتهایی که خانواده و جامعه براشون ساخته از کشور خارج میشن ، اینها همه تصمیماتی کاملا شخصیه که به خود شخص مربوط میشه ، چیزی که جای بحث داره آینده ای که در انتظار این چنین افرادی هست، اینم باز شخصیه شاید یکی بخواد تا آخر عمرش اینجور زندگی کنه، تجربه نشون داده که جایی که ایرانی بیشتره مشکلات بیشتری وجود داره ، دختر و پسر هم نداره ، پس اگه میخوایید واقعا درس بخونید ، تحقیق کنید که جایی که میرید ایرانی کمتر باشه ، که همین مجمع ایرانی ها یه معضله ، توی هم ورودی ما ایرانی کم نیست اما کسایی که برای تحصیل اومدن اندازه تعداد انگشتای دسته ، اینم بگم که اینجا همه به هدفی که اومدن میرسن ، اما یکم اگه ضعف نشون بدی هدفت به کل عوض میشه.

اینقدر محبت نکن که باعث ناسپاسی بشه


هرکس خصوصیات و شخصیت و رفتار و منش خاص خودشو داره ، شخص به شخص متفاوته ، شاید دو نفر بتونن خیلی شبیه به هم باشن اما فکر میکنم همونجور که اثر انگشت منحصر به فرده ، رفتار و اخلاق هم همینطور ، روز به روز بیشتر به این نتیجه میرسم که یکی از خصوصیات من اینه که یه آدم کاملا اجتماعی از نوعی که حتی با کسایی که با حسادت یا تنگ نظری و شاید بدذاتی سعی در رنجاندن من دارن باز رابطه ی کاملا صمیمی برقرار کنم و سعی کنم که بهشون کمک کنم ، اگر کسی هم باعث رنجش من بشه باز این من هستم که توی رابطه پیش قدم میشم و نمیتونم ببینم کسی توی رابطه با من احساس ناراحتی کنه ، این شخصیت باعث شده خیلی ها منو دوست داشته باشن ، اما خیلی جاها به ضررم تموم شده و میشه ، نکته اینجاست که به هیچ وجه نمیتونم خودمو تغییر بدم ، دیگه هم تلاشی برای تغییر دادن خودم نمیکنم ، چون نمیشه ، این خصلت منه ، پس من یه قاضی نمیتونم بشم ، یه مدیر منابع انسانی هم نمیتونم بشم چون شخصیتی میخواد که گاهی اوقات باید خیلی آدما رو در نظر نگیری ، حتی بی تقاوت باشی و گاهی اوقات پا روشون بذاری ، یه روز یکی از آشنایان که مردی خیلی دنیا دیده و با شخصیت هست بهم زد ، که هیچ وقت اینقدر محبت نکن که باعث ناسپاسی بشه. شاید یه روزی بتونم اینحور آدمی بشم اما ...

۱۳۸۹ فروردین ۱۸, چهارشنبه

هدف ، سفر به ایران و باز حرف از سربازی


چند روز دیگه خانواده برمیگردن ، چون منم تا چند مدت دیگه برای تعطیلات تابستانی میرم ایران دلم نگرفته ، اگر اینجور نبود خیلی سخت میگذشت، تو این مدت نرسیدم درست و حسابی درس بخونم ، وجدان درد اونم اضافه شده ، چیز دیگه ای به میان ترما نمونده ، با یه برنامه ریزی فشرده امیدوارم که به همه چیز برسم ، به این نتیجه رسیدم که هدف توی زندگی خیلی مهمه ، داشتن هدف ، اون نقطه ی آخر و رسیدن بهش میتونه زندگی رو زیبا کنه ، اما متاسفانه اکثر ما ایرانی ها با حاشیه هایی که هم برای خودمون و هم از طرف اطراف برامون میسازن، عمل کردن به این برنامه ریزی رو سخت میکنه ، اگر کسی بتونه با این حاشیه ها بی توجه باشه میتونیم بهش بگیم که آدم موفقیه و بالغ شده ، وقتی آدمایی رو میبینم که بدون هیچ حرف و حدیثی به هدفشون فکر میکنن و براش تلاش میکنن که بهش برسن انرژی میگیرم و کلی لذت میبرم.
یه دانشجوی دیگه هم به هند پیوست ، حالا بماند که کیه ! اما یه پایگاه دیگه هم توی یه شهر دیگه ساخته شد، من که خیلی اینجا نمی مونم اما اون حالا حالاها اینجاست .
پ.ن : توی این سفر ایران باید برم دنبال کارای سربازیم ، امیدوارم نامیدم نکنن یه چند تا سفر باید برم که یکیش مرز سراوانه، اگر کارشکنی جایی نباشه با کارت معافیت برمیگردم
پ.ن : بهترین سیزده بدر عمرم رو امسال بدر کردم ، خیلی خیلی خوش گذشت.