...............
براي آنان که مفهوم پرواز را نمي فهمند، هر چه بيشتر اوج بگيري کوچکتر مي شوي.

۱۳۸۹ تیر ۲۲, سه‌شنبه

goodbye time


امشب اولین باره که اینقدر دلتنگی رو احساس میکنم ، دلیلش اینه که داداشم از اینجا رفت بنگلور که درسشو اونجا شروع کنه ، این مدت که اینجا بود به مراتب بیشتر از زمانی که توی ایران با هم بودیم به هم نزدیک شده بودیم ، بازم لحظه ی خداحافظی و دلتنگی های سختش ، همیشه از این لحظه متنفر بودم و ازش فرار میکردم ، به یه نحوی اون لحظه ی خداحافظی رو دور میزنم و بدون نگاه کردن به چشم فرد سریع ماچ و بوسه ها رو میکنم و از صحنه دور میشم ، یه جورایی درک کردم که چقدر سخته برای خانواده که یکی از نزدیکاشون میزاره و بار سفر میبنده ، مخصوصا پدر و مادر...