...............
براي آنان که مفهوم پرواز را نمي فهمند، هر چه بيشتر اوج بگيري کوچکتر مي شوي.

۱۳۸۸ مهر ۱۴, سه‌شنبه

FROGS قورباغه ها



Once upon a time there was a bunch of tiny frogs.... who
arranged a running competition

روزی از روزها گروهی از قورباغه های کوچیک تصمیم گرفتند که با
هم مسابقه ی دو بدند.
The goal was to reach the top of a very high tower
هدف مسابقه رسیدن به نوک یک برج خیلی بلند بود.
A big crowd had gathered around the tower to see the
race and cheer on the contestants

جمعیت زیادی برای دیدن مسابقه و تشویق قورباغه ها جمع شده بودند...
The race began
و مسابقه شروع شد....
Honestly,no one in crowd really believed that the tiny
frogs would reach the top of the tower
راستش, کسی توی جمعیت باور نداشت که قورباغه های به این کوچیکی
بتوانند به نوک برج برسند.
You heard statements such as
شما می تونستید جمله هایی مثل اینها را بشنوید:
"Oh, WAY too difficult"
"اوه,عجب کار مشکلی!!"
"They will NEVER make it to the top"
"اونها هیچ وقت به نوک برج نمی رسند."
or
یا:
"Not a chance that they will succeed. The tower is too
high!"
"هیچ شانسی برای موفقیتشون نیست.برج خیلی بلند ه!"
The tiny frogs began collapsing. One by one
قورباغه های کوچیک یکی یکی شروع به افتادن کردند...
Except for those, who in a fresh tempo, were climbing
higher and higher
بجز بعضی که هنوز با حرارت داشتند بالا وبالاتر می رفتند...
The crowd continued to yell, "It is too difficult!!! No one
will make it
جمعیت هنوز ادامه می داد,"خیلی مشکله!!!هیچ کس موفق نمی شه!"

More tiny frogs got tired and gave up
و تعداد بیشتری از قورباغه ها خسته می شدند و از ادامه دادن منصرف
...
But ONE continued higher and higher and higher
ولی فقط یکی به رفتن ادامه داد بالا, بالا و باز هم بالاتر....
This one wouldn't give up
این یکی نمی خواست منصرف بشه!
At the end everyone else had given up climbing the
tower. Except for the one tiny frog who, after a big effort,
was the only one who reached the top
بالاخره بقیه ازادامه ی بالا رفتن منصرف شدند.به جز اون قورباغه
کوچولو که بعد از تلاش زیاد تنها کسی بود که به نوک رسید!
THEN all of the other tiny frogs naturally wanted to
know how this one frog managed to do it
بقیه ی قورباغه ها مشتاقانه می خواستند بدانند او چگونه این کا ر رو
انجام داده؟
A contestant asked the tiny frog how he had found the
strength to succeed and reach the goal
اونا ازش پرسیدند که چطور قدرت رسیدن به نوک برج و موفق شدن رو پیدا
کرده؟
It turned out
و مشخص شد که...
That the winner was DEAF
برنده ی مسابقه کر بوده!!!

The wisdom of this story is
Never listen to other people's tendencies to be negative or
pessimistic.... because they take your most wonderful
dreams and wishes away from you -- the ones you have in
your heart
Always think of the power words have
Because everything you hear and read will affect your
actions
نتیجه ی اخلا قی این داستان اینه که:
هیچ وقت به جملات منفی و مأیوس کننده ی دیگران گوش ندید... چون
اونا زیبا ترین رویا ها و آرزوهای شما رو ازتون می گیرند--چیز هایی که
از ته دلتون آرزوشون رو دارید!
هیشه به قدرت کلمات فکر کنید.
چون هر چیزی که می خونید یا می شنوید روی اعمال شما تأثیر میگذاره
Therefore
پس:
ALWAYS be
همیشه....
POSITIVE
مثبت فکر کنید!
And above all
و بالاتر از اون
Be DEAF when people tell YOU that you cannot fulfill
your dreams
کر بشید هر وقت کسی خواست به شما بگه که به آرزوهاتون نخواهید
رسید!
lمنبع :فیس بوک ، دکتر همتی