...............
براي آنان که مفهوم پرواز را نمي فهمند، هر چه بيشتر اوج بگيري کوچکتر مي شوي.

۱۳۸۷ خرداد ۹, پنجشنبه

بازم خرداد شد

قبل از هر چیز میخوام یه تشکر نون و آب دار از همتون بکنم که تواین مدت که نبودم احوالم رو پرسیدید , ببخشید که کم بهتون سر زدم اما هر وقت که میتونستم پستاتون رو میخونم ولو که کامنت نمیذاشتم , اما بدتریم ماه برای دانشجو ها خردادماه ِ آخه لنگ در هوایی نمیدونی امتحان داری کلاس داری خوابت کیه تفریحت کیه خلاصه به اصطلاح عامیانه ... پیچک میگیری , از وقتی که فهمیدم یه ترم دیگه بیخود به خاطر چند واحد باید توی این دانشگاه بمونم انگیزه ام واسه درس خوندن کم شد , چون فرقی نمیکنه که درسی رو حذف کنم , هرطور بود میانترما رو رد کردم رفت ، دیگه کلاسا رو به طور غیر رسمی تعطیل کردم ، هوا هم به طرز وحشتناکی گرم شده و من هم که از گرما و تابستون بخاطر هوای گرمش متنفر , نمیدونم تا روزی سه چهار بار رفتن حمام مجازه یا واسه آدم حرف در میارن , راستی دوتا چیز توی خودم کشف کردم , یکیش اینه که وقتی صورتم رو هر روز شیو میکنم یه عالمه روحیه میگیرم , همینطور وقتی شبا میرم باشگاه , توی این مدت که نتونستم برم بدجوری اوضاع روحیم بهم ریخته بود تنها وقتی انرژی میگرفتم که یه هواپیما از بالا سرم رد می شد و منم هم تا اونجایی که چشمم راه میداد نگاش میکردم .